با اینکه از مقطع ارشد در خوابگاه ساکن بودم هیچوقت ماه مبارک رمضان را در خوابگاه به سر نبردم و همیشه نزد خانواده ام میرفتم. اما امسال ماه رمضان را در خوابگاه تجربه خواهم کرد.

اولین سحر رمضان 1439 هجری قمری (27 اردیبهشت 1397 هجری شمسی) کمی برایم غریب است. کمی غمگینم. اما حس خوبی دارم و برایم خوشایند است این اولین سحر خوابگاهی. یاد سحرهایی افتادم که دوست و آشنا را برای سحر بیدار میکردم و چندبار پیش آمد که خواب مانده و با صدای تلفن من بیدار شده بودند. 

دلم میخواست این سحر را تنها باشم، اما سارا یکی از دوستان هم خوابگاهی که تنهاست پیشنهاد داد سحرها را باهم باشیم و پذیرفتم. دیگران را هم دعوت کردیم اما برخلاف هم خوابگاهی های مقطع ارشد اصلا پایه برنامه های جمعی نیستند!

پیشنهاد سارا را پذیرفتم چون بنظرم رسید زیادی به تنهایی عادت کرده ام. چیزی فراتر از عادت. تنهایی را خیلی زیاد میپسندم! و این کمی نگرانم میکند. تصمیم گرفتم با سارا در سحر شریک شوم و نچسبم به تنهاییم.

ان شاالله این رمضان بر همه ما مبارک شود.